سینما‌های کشور دوشنبه و سه‌شنبه (۱۴ و ۱۵ خرداد) تعطیل است «جوکر ۲» در آستانه پخش از شبکه نمایش خانگی خبرنگاران مشهدی در روز زیارتی امام‌رضا(ع) نایب‌الزیاره شهدای خبرنگار غزه می‌شوند رویداد «خلاق و نوآور» برگزیدگان خود را شناخت + اسامی بازگشت نجم‌الدین شریعتی با فصل جدید «حسینیه معلی» اعلام روز‌های تعطیلی اجرای نمایش‌های روی صحنه مشهد در خرداد ۱۴۰۳ برگزاری مراسم خاکسپاری «عزیز شبانی» دوبله سریال جنایی «ژن جنایت» برای تلویزیون پخش جهانی «گربه ماهی» آغاز شد ادامه تحقیقات جنایی پلیس درباره مرگ «متیو پری» بازیگر سریال فرندز مستند زندگی «کتایون امیرابراهیمی» در مسیر تولید «لباس عروسی» با بازی رابعه اسکویی در مسیر تولید اهداف و رویکرد‌های چهاردهمین جشنواره بین‌المللی کتاب سال رضوی تبیین شد (۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) «در سایه سرو» واجد شرایط اسکار شد مرتضی اردستانی، بازیگر سینما و تلویزیون درگذشت + علت فوت «روایت ناتمام سیما» با بازی آزاده صمدی در راه سینما شهامت استفاده از ابزار نمایش در حرم رضوی «روایت اول» مدیریت منسجم می‌خواهد
سرخط خبرها

نگاهی به کتاب «کورسرخی» نوشته­ عالیه عطایی | روایت هویت و مرز‌ها

  • کد خبر: ۲۲۶۴۶۱
  • ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۲
نگاهی به کتاب «کورسرخی» نوشته­ عالیه عطایی | روایت هویت و مرز‌ها
کتاب «کورسرخی» نوشته­ عالیه عطایی جستاریست تلخ و پرکشش که نویسنده در آن، جسورانه از گذشته و تجربه شخصی خود روایت می­‌کند.

نگار موقر | شهرآرانیوز، کتاب «کورسرخی» نوشته­ عالیه عطایی جستاریست تلخ و پرکشش که نویسنده در آن، جسورانه از گذشته و تجربه­ شخصی خود روایت می­‌کند. این کتاب بیان هویت مهاجران افغانستانی است که تنها از جنگ جان سالم به‌در برده‌­اند و برای زنده­‌ماندن تن به هویتی دروغین داده‌­اند، دوتابعیتی شده­‌اند و بعضاً لباس کج‌و‌معوجی پوشیده­‌اند که انگار پیش از این­‌ها بر تن­شان نشسته است. بنابراین، در چهارمین اثر متفاوت خانم عطایی آن­چه اهمیت دارد، زنده­‌ماندن برای زندگی­ست. عطایی که خود اصالتی افغانستانی دارد و کودکی­‌اش را در مرز ایران و افغانستان، در منطقه­‌ای مرزی میان مردمی از توابع خراسان‌جنوبی، گذرانده است به‌خوبی می‌­تواند نشان‌دهنده­ رنج جنگ باشد.

درباره­ کتاب:

در جایی از کتاب می­‌خوانیم: «نسل‌درنسل بی­‌هویتی و رنج فرار و اندوه نماندن» و تمام این­‌ها محصول جنگ­‌هایی‌ ا­ست که تا ابد بر روح و روان آدمیزاد اثر می‌­گذارد. چراکه در این­جا خواننده از خود یک سؤال می‌­پرسد: «مگر آدم از زندگی چه می‌خواهد؟» جز یک خانه­ آرام و زندگی معمولی طبق روالی که مرگ به بهانه­ پیری سراغ آدم بیاید؟ و به‌قول آن شاعر افغان که هراسش را: «مردن در سرزمینی که مُزد گورکن از آزادی آدمی بیش­تر است» بیان می­‌کند. بنابراین جای­‌جای اثر خانم عطایی پر از زخم­‌های کهنه‌­ای است که انگار با نوشته‌شدن سر باز کرده‌­اند.

کتاب «کورسرخی» مجموعه‌­ای از نُه جستار است. با عناوین متفاوت که نام­‌گذاری جستار‌ها با اصلی­‌ترین اتفاق آن گره خورده است. اثری چنان گیرا و سرپا که نمی­‌شود آن را یک‌روزه خواند. نه‌تنها از جهت سنگینی مطالب، بلکه از حیث بار گرانی که روی تک­‌تک شخصیت­‌ها و روایات خانم عطایی سنگینی می­‌کند و حال خواننده با خواندنش آن بار را باید به دوش بکشد.

در روایتی باعنوان «رویای فؤاد بودم، پیچیده در قامت مرگ»، نویسنده از عشق سال‌­های نوجوانی‌­اش پرده برمی­‌دارد. گفتن از ناگفته‌­ها با حفظ محور اصلی کتاب چیزی‌ ا­ست که هر نویسنده‌­ای جرئت بروز آن را ندارد. اما عطایی در کتاب­‌های قبل از این هم جسارتش را در داستان نشان داده، چه برسد به روایت‌­ها از جان و جنگ که برآمده از دل زندگی­ست.

در جایی دیگر از کتاب می‌خوانیم: «من و محجوب شیشه‌­های پر از عقرب­مان را گذاشته­ بودیم در بلندی گنبد؛ جایی که به‌ نظرمان داغ‌ترین نقطه بود و خودمان زیر سایه­ لاغر روی پشت­‌بام عمارت در انتظار مرگ عقرب‌ها ولو شده بودیم تا آفتاب غروب کند و نتیجه­ بازی معلوم شود.»

بازی با عقرب­‌ها و البته بی‌­نصیب‌نماندن از نیش آن­‌ها و سایر اتفاقات کتاب، نشان از زیست متفاوت نویسنده­ افغانستانی دارد که اگرچه مدتی در افغانستان بوده، اما بعد‌ها برای تحصیل به بیرجند و سپس به تهران آمده است. در بخش آخر کتاب با بازگشت مجدد راوی به افغانستان برای پیداکردن هویت گم‌شده­ خویش، ضربه­ اساسی زده می‌شود؛ چراکه راوی درمی‌­یابد حالا هویت آنچه اکنون هست، به‌دلیل تغییر مکان و تغییر محل زندگی به‌کل عوض شده­ و به‌قول خودش هویتی­ جدید از آدم­ مرزنشین پیدا می‌‌کند و از خود می­‌پرسد: «مگر هویتی به‌نام مرزنشین داریم؟»

با یک حساب سرانگشتی می‌­توان حدس زد چه‌بسیار حرف­‌ها و ناگفته­‌هایی هنوز در سر خانم نویسنده و امثال راویانی این‌چنین زخم­‌خورده و جان‌به‌در‌برده هست که گفته نشده‌اند. از طرفی این نوع روایت جستاریست که به نویسنده فرصت بروز می­‌دهد.

کورسرخی روایت هویت و مرز‌هاست. بیان بی‌­اغراق شباهت‌ها و تفاوت‌­های فرهنگی و تاریخی ایران و افغانستان است. نشان‌دادن زخمی که جنگ بر تن­‌ها می­‌گذارد و واقعیتی از مرز و مرزنشینی و جان و جنگ که بدون‌شک می­‌توان آن را بار‌ها خواند و به قدرت روایت­ ایشان غبطه خورد؛ چراکه اصلی­‌ترین شاخصه زنده‌نگه‌داشتن هر کتابی علاوه بر قدرت نویسندگی، تجربه­­ زیستی متفاوت، سخت و بعضاً نشدنی‌ ا­ست که اگر راوی جان سالم به در ببرد، می‌­تواند تجربه‌­ای به‌مثابه­ گنجی بزرگ با خود به همراه داشته باشد؛ چیزی که در کتاب کورسرخی به‌وفور دیده می‌­شود و دهان آدم از تعجب وامی‌­ماند.

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->